مقدمه
روانشناسی معاملهگری مهمترین موضوع در معامله کردن است. از طرفی، موضوعی است که کمترین توجه به آن میشود. بسیاری از افراد ساعتهای بیشماری را به دنبال پیدا کردن یک استراتژی کامل میگردند، اما اگر نتوانند ذهن خود را به روش صحیحی تنظیم کنند، هرگز به یک معاملهگر پرسود تبدیل نخواهند شد. درباره آموزش روانشناسی معاملهگری و به ویژه تئوری روانشناسی معامله مطالب زیادی نوشته شدهاست. ما در این مطلب به مهمترین موارد مرتبط میپردازیم. پس با ما همراه باشید.
آموزش روانشناسی معاملهگری و دشواری معامله کردن
بیشتر سایتهای تجاری به شما میگویند تمام آنچه برای معامله کردن نیاز دارید این است که یک حساب کاربری داشته باشید یا در یک آموزش آخر هفته شرکت کنید و تا پایان عمر از وضعیت مالی خوبی برخوردار شوید. اما چنین چیزی اصلا صحت ندارد.
معاملهگران باتجربه بیشتر موافقند که بزرگترین مشکل در عدم رسیدن به سود، رویکرد تجارت آنها نیست بلکه روانشناسی و نظم ذهنی آنها است. به طور خلاصه، آنها بهاندازه کافی منظم نیستند تا آنچه را که در نظر گرفتهاند انجام دهند. در این بخش، ما درباره این صحبت خواهیم کرد که چرا تجارت برای ما انسانها بسیار دشوار است.
ذهن ما برنامهریزی شده تا براساس علیت عمل کند
از سنین پایین، ما بهاین واقعیت عادت کردهایم که یک عمل خاص واکنش خاصی ایجاد میکند که معمولاً لازم نیست خیلی منتظر آن بمانیم. به عنوان مثال، اگر ما برای یک آزمون درس خواندهایم، انتظار داریم نمره خوبی کسب کنیم، یا اگر بلیط اتوبوس خریداری کردهایم، انتظار داریم که بتوانیم سوار اتوبوس شویم.
باید دید این ذهیت چه نقشی در معامله کردن ما دارد؟ در معاملهگری، هیچ رابطه مستقیمی بین تعداد ساعات صرف شده در مطالعه و پول به دست آمده وجود ندارد.
ناخودآگاه، ما انتظار داریم که وقتی ساعتهای زیادی از روز را صرف مطالعه و معامله میکنیم، سود باید به طور خودکار محقق شود و وقتی سود حاصل نمیشود، احساس ناامیدی میکنیم. در حالی که اگر بدانیم درصد سود رابطه دقیقی با مطالعه و معامله کردن ندارد دیگر چنین احساسی نخواهیم داشت.
مقاومت در برابر ناشناختهها
در زندگی روزمره مواردی وجود دارد که ما به آنها فکر نمیکنیم. به عنوان مثال، ما میدانیم که 2 + 2 = 4، این حقیقتی است که با گذشت زمان تغییر نمیکند. برعکس، هر لحظه در بازارها از دیگر لحظات متفاوت است. با این حال، بیشتر سیستمهای معاملاتی متکی به مدلهایی هستند که در گذشته رخ دادهاند. معاملهگرانی که با تصمیمات خود این مدلهای معاملاتی را ایجاد کردهاند، هرگز در همان ترکیب معامله نخواهند کرد یا تصمیمات یکسانی نخواهند گرفت.
بنابراین، بازارها یک محیط کاملاً باورنکردنی متنوع را تشکیل میدهند که تحت هیچ شرایطی هرگز نمیتوانیم مطمئن شویم که بازار به کجا خواهد چرخید. با وجود این، ما بی وقفه سعی میکنیم از الگوهای قیمت بازارهای به دست آمده در گذشته استفاده کنیم. در اصل، هیچ مشکلی وجود ندارد که چنین کاری را انجام دهیم اما همیشه باید این واقعیت را در نظر داشت که رفتار تاریخی بازار هیچ ارتباطی با اقدامات فعلی بازار ندارد.
چرا آموزش روانشناسی معاملهگری مهم است؟
احتمالاً شنیدهاید که 90٪ از معاملهگران شکست میخورند و در معامله به جای سود ضرر میکنند. ممکن است بسیاری از مردم فکر کنند که آنها نمیدانند چه کاری انجام دهند. این درست نیست، آنها فقط کاری را که میدانند باید انجام دهند انجام نمیدهند.
بیایید با یک مسابقه مثال بزنیم. دو معاملهگر با نام معاملهگر Aو معاملهگر Bرا در نظر بگیرید. معاملهگر A بهترین استراتژی معامله را دارد، اما انضباط و مدیریت ریسک او بسیار ضعیف است. معاملهگر B از استراتژی بسیار ابتدایی استفاده میکند، او درک پایهای از معامله دارد و استراتژی قدرتمندی را به کار نمیگیرد، اما روانشناسی معامله و مدیریت ریسک میداند. به نظر شما کدام یک موفقتر میشوند؟ بله درست است، معاملهگر B. اگر بهترین استراتژی معامله در جهان را هم داشته باشید، اما با روانشناسی معاملهگری آشنا نباشید عملکرد درستی نخواهید داشت چون نمیتوانید ذهن خود را برای رسیدن به سود پرورش دهید و مدام دچار اشتباه میشوید.
آموزش روانشناسی معاملهگری و نبرد با احساسات
آنچه در آموزش روانشناسی معاملهگری اهمیت دارد این است که احساسات مرتبط با تجارت از یک جایی شکل میگیرند. در واقع احساسات از هوا بوجود نمیآیند، احساسات از افکار ما، در ذهن ما و واکنشهای بیولوژیکی ناشی از این افکار ناشی میشوند.
باید دید معنی این جملات در عمل چیست. اگر به این واقعیت فکر کنیم که معاملات ما به صورت موفقیتآمیز انجام نمیشود، نگران میشویم، بنابراین یک فکر منفی میکنیم و احساسات منفی (مثلا ترس) ظاهر میشود.
اما این آغاز مسئله نیست. افکار منفی نیز از چیزی پدیدار میشوند. در این حالت، افکار منفی ناشی از تجربیات ضعیف قبلی یا عزت نفس پایین است. اگر اعتماد به نفس کافی داشتیم، فکر ما به سمت تجربههای بد قبلی نمیرفت و مدام به فکر شکستهای قبلی نبودیم. در یک سناریوی کامل، ما باید شکست را به عنوان یک درس در نظر بگیریم و احساسات منفی را به یک فکر مولد تبدیل کنیم که به ما کمک میکند تا در آینده پیشرفت نماییم.
به همین ترتیب، اگر احساس بیانگیزگی کنیم، علت ممکن است عدم الهام باشد که از اهداف نادرست تعیینشده ناشی میشود. مشکل دیگر ممکن است عدم نظم و انضباط باشد. اما اگر معامله را با خانهسازی مقایسه کنیم، این نظریه مانند پلههای زیرزمین تا طبقه اول است و مدیریت احساسات حکم ساخت کف خانه را دارد.
مقایسه معامله کردن با ساخت یک خانه
معامله را به عنوان یک ساختمان خانه تصور کنید. اولین قدم انتخاب زمینی است که در این حالت به طور کلی معامله را نشان میدهد. سپس نوع ساخت و ساز را انتخاب میکنیم، به این معنی که تصمیم میگیریم چه چیزی را معامله کنیم. سپس طراحی انجام میشود، طرحی برای شروع ساخت و انتخاب یک شرکت ساختمانی در این حالت استراتژیای است که ما بر اساس دانش خود انتخاب میکنیم.
سپس میتوانیم پایههایی را بنا کنیم، که یکی از مهمترین مسائل مربوط به روانشناسی معاملهگری است، اما اغلب نادیده گرفته میشود یا میتوانیم بگوییم که چگونه احساسات خود را مدیریت کنیم، چگونه استراتژی و نظم انتخاب شده خود را برای اجرای استراتژی خود دنبال کنیم. تنها در این صورت است که میتوانیم بر اساس این مبانی مستحکم مبتنی بر استراتژی بر روانشناسی، طبقه دیگری بسازیم که نشاندهنده سود باشد. اینها میتوانند با هر طبقه به طور نامحدود افزایش پیدا کنند.
پیشنهاد ما به شما این است که یک دفترچه تهیه کنید و بنویسید که چرا در وهله اول معامله را شروع کردهاید و از این کار قرار است چه چیزی عاید شما شود. هر وقت مطمئن نیستید که زمان خود را در مسیر درست اختصاص دادهاید، بهاین لیست برگردید و به خود یادآوری کنید که اصلا چرا معامله را انجام میدهید. شما میتوانید دلایل انجام معامله خود را به آدرس اینستاگرام LidomaForex@ کامنت کنید. ما خوشحال خواهیم شد که آن را بخوانیم و از آن الهام بگیرم.
جمعبندی
بدون شک داشتن مهارتهای فنی برای درک نمودار بسیار مهم است. اما هرگز نباید از جنبه روانی معاملات نیز غافل شوید. تدوین برنامه معاملاتی، پیروی از دستورالعملهای مهم معامله و تهیه دفترچه معاملات از موارد مهم موفقیت در تجارت و بخش مهمی از آموزش روانشناسی معاملهگری است.